آلاخون والاخون آواره، بی خانمان، بی سر و سامان، در به درآلاخون والاخون شدن: بی خانمان و در به در شدن، بی سر و سامان شدن ادامه... آواره، بی خانمان، بی سر و سامان، در به درآلاخون والاخون شدن: بی خانمان و در به در شدن، بی سر و سامان شدن تصویر آلاخون والاخون فرهنگ فارسی عمید
آلاخون والاخون ترکی در به در بی خانمان از خانمان خود دورافتادن بی سر و سامان گردیدن در بدر شدن، دربدری ادامه... ترکی در به در بی خانمان از خانمان خود دورافتادن بی سر و سامان گردیدن در بدر شدن، دربدری فرهنگ لغت هوشیار
آلاخون والاخون دربه در، بی خانمان، سرگردان، بی پناه ادامه... دربه در، بی خانمان، سرگردان، بی پناه تصویر آلاخون والاخون فرهنگ فارسی معین
آلاخون والاخون آواره، بی خانمان، بی سروسامان، خانه بدوش، دربدر ادامه... آواره، بی خانمان، بی سروسامان، خانه بدوش، دربدر فرهنگ واژه مترادف متضاد